دایانا هاشم نیادایانا هاشم نیا، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره

♡دایانا♥جوجه♡♥ مامانی ♡♥و بابایی♡♥

پانزده روزگی دایانا

امروز پانزده روزه که دایانا بدنیا اومده و مامانی باهاشه خداروشکر دخترم دختر خوبی بوده .هر روز چهره جدیدی بخودش میگیره.حرف که باهاش میزنیم بدقت گوش میده و صداهایی از خودش در میاره اخو اخو جیگر پونزده روزه من مامان و بابایی عاشقتن.بابا که همش بیتابشه همش زنگ میزنه و حالتو میپرسه و دلش برات تنگه تا میاد خونه
8 بهمن 1393

دایانا عشق مامان و بابا

یازدهمین روز تولد دایانا دایانای زیبای ما دیشب رو خوب نخوابید فکر کنم دلپیچه داشت اخه بخودش میپیچید من و بابایی تا ساعت 4صبح پیشش نشستیم و ارومش کردیم.تا بالاخره خوابید البته با قطره ای که دکتر واسش تجویز کرده بود.مامانی کلافه شده بود چون دایانایی خیلی گریه میکرد.مامان جونا هم که شب دهم مارو با دایانا تنها گذاشتن و رفتن البته بعد از مهمونی که بابا واسه گل دخترش ترتیب داده بود.خلاصه شب بدی بود.انشالا شبی رو اروم بخوابه عروسک ما چون بابایی صبح میخواد بره سرکار.مامانی هم هنوز جای بخیه های سزارینش درد داره.به امید خواب راحت برای دایانا♥♡♥♡♥ ;-)
3 بهمن 1393

نامه کیانا به دایانا

سلام دایانا  ♡  شب  را خورشید بخشیدی ★برف ها اب شدند * و زمستان سرد را با گرمای وجودت تابستان کردی ♣   ای پرنسس زیبایی ای الهه ی آب های خروشان برایت شاخه های رز موفقیت می فرستم و نهالی از شادی برایت در قلمرو طبیعت می نشانم تا همیشه در طبیعت به یادت باشم ♥ از طرف : پرنسس طبیعت ،کیانا
2 بهمن 1393

دایانای ما خوش آمدی

دختر  زیبای  ما در تاریخ 22دی93مصادف با20 ربیع الاول و 12ژانویه2015ساعت21:45متولد شد.پاقدم دخترمون برف زیبایی بارید.بچه ها به دخترم میگن "نیا2015"عاشقتیم.خدارو شکر سالم و سلامتی و الان در کنار مامان توی سبدت روی تخت خوابیدی.دایانا با اومدنت دنیای ما زیباتر شد.نفس مامان عزیز بابا....دوستت داریم.عاشق بوی بدنتم مامان.مادر و پدرشدن بهترین هدیه ای بود که خدا به ما داد.همه دوستت دارن همه جا حرف دایانای ماست.ایشالا که سالم باشه دخترم
1 بهمن 1393

سلام دختر گلم

امروز صبح مامان مجدد برای ثبت نوار قلب رفتش بیمارستان خداروشکر خوب بود وضعیتت اولش لالا کرده بودی بعد خانوم پرستار اومدن بیدارت کردن ...شیطون بلای خوابالو بعدشم مامانی رو معاینه کردن خیلی درد داشت.بعدشم کلی ضعف داشت بخاط معاینه ها.اومد خونه و یه دوش اب گرم گرفت.اما اون چیزی رو که نباید ببینه دید.لکه بینی که با کمردرد و مور مور زیر دل همراه بود.تا الانم داره.خدا بخیر بگذرونه شبی رو...ایشالا که تو سالم باشی.به بابایی گفتم سفارش کنه که برام ماسک گاز بذارن تا دردا کمتر بشه اونم گفته چشم.ایشالا که نه تو اذیت بشی نه مامی
21 دی 1393

باران

شبی یه بارون خوشگل داره میباره ..اخی جوجوم تاحالا بارون ندیده از ساعت ده شبی داره میباره و هنوزم ادامه دار ایشالا خدا به نیت پاک این نی نی ها کلی بارون بهمون بده...الهی امین
20 دی 1393