جوجه من چه نازه
جوجه نی نی ما هفته سی ونه مبارک
امروز جوجو نی نی ما وارد هفته سی و نهم شد...دیگه شمارش ثانیه ها تا لحظه دیدنش همه رو بیقرار کرده...دیگه چیزی تا اومدنش نمونده...جوجه قشنگ ما همراه با بهار قمری و شروع سال نو میلادی بدنیا میاد .هدیه زیبای بابانویل برای من و بابایی..قربونت بریم دختر قشنگم...انشالا هفته جدید روی ماهت رو ببینم چقدر خوشحالیم و منتظر...قشنگترین لحظه زندگی ما بزودی میرسه وای که چه شیرینه اون لحظه.ایشالا خدا به مامان نیرویی بده و بتونه طبیعی جوجه شو بدنیا بیاره.دکتر گفت مشکلی واسه طبیعی بدنیا اومدنت نیست...انشالا خدا بهم نیرو بده و قوی باشم. ....عاشقتیم ...
نویسنده :
مامان و بابایی دایانا
23:41
بدون عنوان
سلام جوجوی کوچولوی من شب از نیمه هم گذشته و مامان داره درس میخونه...کتاب سختیه ولی از خوندن کتاب سخت که به مباحثش علاقه داری و به موضوع پایان نامه هم نزدیک باشه هم میشه لذت برد .امروز استاد مامان پرسید که میتونی واسه امتحانت بیای منم گفتم نمی دونم جوجوم هنوز بدنیا نیومده... دقیقا 17روز دیگه امتحانه توی این هوای سرد و برفی فکر نکنم برم.....برای مامان دعا کن ذهنش بکشه و تند کتابه رو بخونه و یاد بگیره تا بتونه به کوچولوش برسه...بوس
نویسنده :
مامان و بابایی دایانا
1:25
هفته سی و هشتم
سلام جوجه قشنگم میبوسمت از راه کوتاهی که با مامان فاصله داری فردا وارد سی و هشتمین هفته با تو بودن میشم چه لحظات قشنگین و باید هر لحظه منتظر ورودت به این دنیا باشیم دکتر گفت احتمال اینکه تا چند روز دیگه بیای زیاده ولی هرچی بیشتر بمونی بزرگتر و قوی تر میشی... انشالا که هرچی صلاحه خداونده همون بشه و سالم باشی و مشکلی توی بدنیا اومدنت بوجود نیاد دوستت دارم گل من بوس س س
نویسنده :
مامان و بابایی دایانا
23:18
بدون عنوان
هفته سی و هفت جوجه هاشمی ما مبارک
نویسنده :
مامان و بابایی دایانا
20:07
نمک
هفته36
بهترین هدیه خدا تو بهترین هدیه ای که تا بحال از خدا گرفتم...با اینکه هنوز در اغوشم نگرفتمت اما شیرینی با تو بودن را باتمام وجودم حس کرده ام''... ای گل وجود من دوست می دارمت و با اغوشی باز به پیشوازت میایم...نفسم هر لحظه بیادت هستم
نویسنده :
مامان و بابایی دایانا
1:08
دوستت دارم
سلام خانومی قشنگم ...دختر گلم صبحت بخیر...دوستت دارم هوارتا خوشگل خانم من صبحی مامانی رو با تکونای خوشکلت بیدار کردی..ممنونم که هستی تا مامانی خوابالو رو بیدار کنی.مامانی دو روزه ناراحته البته از دست استادش که مامان رو درک نمیکنه..اخه یکم وجدان نداره که بدونه جوجوی قشنگ من که نمیتونه تنها بمونه که مامان بره سفر...ایشالا خدا کمک کنه و بخاطر تو این اقا از خر شیطان پایین بیاد تا مامانی یکم از استرسش کم بشه.... خدایا بخاطر نی نی....
نویسنده :
مامان و بابایی دایانا
12:53